اشعار اوحدی مراغه ای
اشعار اوحدی مراغه ای ,اشعار اوحدی مراغه ایی,شعر اوحدی مراغه ای,شعر اوحدی مراغه ایی,اشعار کوتاه اوحدی مراغه ای,دانلود اشعار اوحدی مراغه ای,مجموعه اشعار اوحدی مراغه ای,شعر ترکی اوحدی مراغه ای,زیباترین شعر اوحدی مراغه ای,یکی از اشعار اوحدی مراغه ای,اشعار اوحدی مراغه ای,سبک شعر اوحدی مراغه ای,کتاب شعر اوحدی مراغه ای,شعر زیبای اوحدی مراغه ای,سبک شعری اوحدی مراغه ای,شعر های ترکی اوحدی مراغه ای,شعر اوحدی مراغه ای,شعر اوحدی مراغه ایی,شعر اوحدی مراغه ای,اشعار اوحدی مراغه ایی,شعر ترکی اوحدی مراغه ای,زیباترین شعر اوحدی مراغه ای,سبک شعر اوحدی مراغه ای,کتاب شعر اوحدی مراغه ای,شعر زیبای اوحدی مراغه ای,سبک شعری اوحدی مراغه ای,اشعار اوحدی مراغه ای,اشعار کوتاه اوحدی مراغه ای,دانلود اشعار اوحدی مراغه ای,مجموعه اشعار اوحدی مراغه ای,شعر های ترکی اوحدی مراغه ای
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اوحدی مراغه ای برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
قراری چون ندارد جانم اینجا
دل خود را چه میرنجانم اینجا؟
سر عاشق کلهداری نداند
بنه کفشی، که من مهمانم اینجا
اشعار اوحدی مراغه ای
مرا گفتی: کز آنجا آگهی چیست؟
چه میپرسی، که من حیرانم اینجا
نه او پنهان شد از چشمم، که من نیز
ز چشم مدعی پنهانم اینجا
اشعار اوحدی مراغه ایی
اگر بتوان حدیثی گوی از آن روی
که من بیروی او نتوانم اینجا
نگارینی که سرگرداند از من
نگردانی، که سرگردانم اینجا
شعر اوحدی مراغه ای
مرا با دوست پیمانی قدیمست
بدان پیوند و آن پیمانم اینجا
ز زلفش برد ما غم هست بویی
چنین زنده به بوی آنم اینجا
شعر اوحدی مراغه ایی
به درد اوحدی دلشاد گشتم
که آن لب میکند درمانم اینجا
اشعار کوتاه اوحدی مراغه ای
گر تو طالب عشقی، غم دمادمست اینجا
ور نشانه میپرسی، رشته سر گمست اینجا
چون درین مقام آیی گوش کن که: در راهت
ز آب چشم مظلومان چاه زمزمست اینجا
دانلود اشعار اوحدی مراغه ای
چیست جرم ما؟ گویی کز حریف ناهمتا
هر کجا که بنشینی گو کژدمست اینجا
جو فروش مفتی را از نماز و از روزه
رنگ چهرهی کاهی بهر گندمست اینجا
مجموعه اشعار اوحدی مراغه ای
گر حریف مایی تو، ما و کنج میخانه
ور زعشق میپرسی، عشق در خمست اینجا
چونکه بنده فرمانی، پیش حاکم مطلق
سربنه، که هر ساعت صدتحکمست اینجا
شعر ترکی اوحدی مراغه ای
همچو دیو بگریزی،چون زمردت پرسم
گر تو مردمی،بالله،خود چه مردمست اینجا
هم بسوزدت روزی، گرچه نیک خامی تو
کین تنور چون پر شد سنگ هیزمست اینجا
زیباترین شعر اوحدی مراغه ای
اوحدی، ترا از چه نان نمیفروشد کس؟
گرنه نام بوبکری با تو در قمت اینجا
یکی از اشعار اوحدی مراغه ای
سلام علیک، ای نسیم صبا
به لطف از کجا میرسی؟ مرحبا
نشانی ز بلقیس، اگر کردهای
چو مرغ سلیمان گذر بر سبا
اشعار اوحدی مراغه ای
نسیمی بیاور ز پیراهنش
که شد پیرهن بر وجودم قبا
اگر یابم از بوی زلفش خبر
نیابد وجودم گزند از وبا
سبک شعر اوحدی مراغه ای
به نزدیک آن دلربا گفتنیست
که ما را کدر کرد سیل از ربا
ز دردش ببین این سرشک چو لعل
روانم برین روی چون کهربا
کتاب شعر اوحدی مراغه ای
همین حاصلست اوحد رازی عشق
که خونم هدر کرد و مالم هبا
شعر زیبای اوحدی مراغه ای
ماییم و سرکویی، پر فتنهی ناپیدا
آسوده درو والا، آهسته درو شیدا
در وی سر سرجویان گردان شده از گردن
در وی دل جانبازان تنها شده از تنها
سبک شعری اوحدی مراغه ای
بر لالهی بستانش مجنون شده صد لیلی
بر ماه شبستانش وامق شده صد عذرا
خوانیست درین خانه، گسترده به خون دل
لوزینهی او وحشت، پالودهی او سودا
شعر های ترکی اوحدی مراغه ای
با نقد خریدارش آینده خه از رفته
با نسیهی بازارش امروز پس از فردا
گر کوی مغانست این؟ چندین چه فغانست این؟
زین چند و چرا بگذر، تا فرد شوی یکتا
شعر اوحدی مراغه ای
رسوایی فرق خود در فوطهی زرق خود
کمپوش، که خواهد شد پوشیدهی ما رسوا
گر زانکه ندانستی، برخیز و طلب میکن
ور زانکه بدانستی، این راز مکن پیدا
شعر اوحدی مراغه ایی
ای اوحدی، ار دریا گردی، مکن این شورش
زیرا که پس از شورش گوهر ندهد دریا
شعر اوحدی مراغه ای
آن فروغ لاله، یا برگ سمن،یا روی توست؟
آن بهشت عَدن،یا باغ ارم،یا کوی توست؟
آن کمان چرخ،یا قوس قزح،یا شکل نون
یا مه نو،یا هلال وسمه،یا ابروی توست؟
اشعار اوحدی مراغه ایی
آن بلای سینه،یا آشوب دل،یا رنج تن
یا جفای چرخ،یا جور فلک،یا خوی توست؟
آن کمند مهر،یا زنجیر غم،یا بند عشق
یا طناب شوق،یا دام بلا،یا موی توست؟
شعر ترکی اوحدی مراغه ای
آن دل من،یا ترنج آتشین،یا دُرج دَرد
یا سر بدخواه،یا جرم فلک،یا گوی توست؟
آن بخور عود،یا ریح صبا،یا روح گل
یا بخار مشک،یا باد ختن،یا بوی توست؟
زیباترین شعر اوحدی مراغه ای
آن تن من،یا وجود”اوحدی”،یا خاک راه
یا سگ در،یا غلام خواجه،یا هندوی توست؟
سبک شعر اوحدی مراغه ای
مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشب
که نمی شکیبد از تو دل بی قرارم امشب
ز طرب نماند باقی،که مرا تو هم وثاقی
چو لب تو گشت ساقی نکند خمارم امشب
کتاب شعر اوحدی مراغه ای
چه زنی صلای رفتن؟چو نماند پای رفتن
چه کنی هوای رفتن؟که نمی گذارم امشب
به رخم چو برگشادی در وعده ها که دادی
نه شگفت اگر به شادی نفسی برارم امشب
شعر زیبای اوحدی مراغه ای
چو شدم وصال روزی،به توقعم چه سوزی؟
چه شود که برفروزی دل سوگوارم امشب؟
گل بخت شد شکفته،که شوم چو بخت خفته
که تو داده ای نهفته بر خویش بارم امشب
سبک شعری اوحدی مراغه ای
اگر از هزار دستم،بکشند خوار و پستم
چو یکی همی پرستم،چه غم از هزارم امشب
دگر آرزو نجویم،پی آرزو نپویم
همه از تو شکر گویم،که تویی شکارم امشب
اشعار اوحدی مراغه ای
دل”اوحدی”تو داری،چو نمی دهی بیاری
نکنم به ترک زاری،که ز عشق زارم امشب
اشعار کوتاه اوحدی مراغه ای
ای نسیم صبح دم،یارم کجاست؟
غم ز حد بگذشت،غمخوارم کجاست؟
وقت کار است ای نسیم،از کار او
گر خبر داری،بگو:”دارم”،کجاست؟
دانلود اشعار اوحدی مراغه ای
خواب در چشمم نمی آید به شب
آن چراغ چشم بیدارم کجاست؟
بر در او از برای دیدنی
بارها رفتم،ولی بارم کجاست؟
مجموعه اشعار اوحدی مراغه ای
دوست گفت:آشفته گرد و زار باش
دوستان آشفته و زارم،کجاست؟
نیستم آسوده از کارش دمی
یا رب آن آسوده از کارم کجاست؟
شعر های ترکی اوحدی مراغه ای
تا به گوش او رسانم حال خویش
ناله های”اوحدی”وارم کجاست؟
اشعار اوحدی مراغه ای
عشق و درویشی و تنهایی و درد
با دل مجروح من کرد آنچه کرد
آه من شد سرد و دل گرم از فراق
بر سر کس کی گذشت این گرم و سرد؟
اشعار اوحدی مراغه ایی
مونسم مهر است و صحبت اشک سرخ
علتم عشق است و برهان روی زرد
دیده ای دارم درو پیوسته آب
چهره ای دارم برو همواره گرد
شعر اوحدی مراغه ای
نازنینا ! در فراق روی تو
ند باید بودنم با سوز و درد
گفته بودی:غم خورم کار تو را
غم نخوردی تا غمت خونم خورد
شعر اوحدی مراغه ایی
حاکمی،گر نرم گویی ور درشت
بنده ام،گر صلح جویی ور نبرد
مرد عشق از جان نترسد در غمش
وآنکه از جانی بترسد نیست مرد
اشعار کوتاه اوحدی مراغه ای
ای که بستی دسته ی گل از رخش
من به بویی قانعم زان روی ورد
“اوحدی” ! یا ترک روی او بگوی
ی بساط نیک نامی درنورد
دانلود اشعار اوحدی مراغه ای
شاخ ریحانی تو یا برگ گل سوری؟بگوی
آفتابی یا پری یا چهره ی نوری؟بگوی
با چنان بالا و دیدار بهشتی کان توست
از چه ما را کرده ای در دوزخ ای حوری؟بگوی
مجموعه اشعار اوحدی مراغه ای
دیگران را چون مجالی می دهی نزدیک خود
از من آشفته ی بیدل چرا دوری؟بگوی
چون که با ما باده خوردی،قصه ی رفتن مگوی
یا چو با مستان نشستی ترک مستوری بگوی
شعر ترکی اوحدی مراغه ای
ای که ما را سرزنش کردی:که این آشوب چیست؟
با شراب سرخ صاف صرف انگوری بگوی
عقل معذورم کجا دارد،که در فصلی چنین
ترک جام باده گویم؟گر تو معذوری بگوی
زیباترین شعر اوحدی مراغه ای
“اوحدی” ! گر پند خواهی دادن این آشفته را
آن سخن را،این زمان مستم،به مخموری بگوی
یکی از اشعار اوحدی مراغه ای
نازنینا ! حُسن و خوبی با وفا بهتر بود
گر وفا ورزی به هر حالی تو را بهتر بود
گر نباشد لطف طبع و حسن خلق و عز نفس
نقش دیواری ز صد ترک ختا بهتر بود
اشعار اوحدی مراغه ای
تکیه بر خوبی نشاید کرد کان ده روزه ایست
وندران ده روز اگر باشد وفا بهتر بود
گر بهای خون ما خاک تو باشد عیب نیست
زانکه خاک چون تویی از خون ما بهتر بود
سبک شعر اوحدی مراغه ای
پارسایان را نظر کردن به خوبان باک نیست
وان نظر بر روی یار پارسا بهتر بود
من دعا گویم،تو دشنامی که خواهی می فرست
پیش ما دشنام یاران از دعا بهتر بود
کتاب شعر اوحدی مراغه ای
گر هلاک “اوحدی “خواهی،بکش،تاخیر چیست؟
در بلا افتادن از بیم بلا بهتر بود
شعر زیبای اوحدی مراغه ای
شب و روز مونس من غم آن نگار بادا
سر من بر آستان سر کوی یار بادا
سبک شعری اوحدی مراغه ای
چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟
که در جمال تو دیدم کمال صنع خدا را
شعر های ترکی اوحدی مراغه ای
درد سری میدهیم باد صبا را
تا برساند به دوست قصهی ما را
شعر اوحدی مراغه ای
در چرخ کن چو عیسی زین جا رخ طلب را
و آنجا درست گردان پیوند ابن و اب را
شعر اوحدی مراغه ایی
مبارک روز بود امروز، یارا
که دیدار تو روزی گشت ما را
شعر اوحدی مراغه ای
بر قتل چون منی چه گماری رقیب را؟
ای در جهان غریب، مسوز این غریب را
اشعار اوحدی مراغه ایی
چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا
در سپردم به خدا، ای ز خدا دور، ترا
شعر ترکی اوحدی مراغه ای
من چه گویم جفا و جنگ ترا؟
جرم رهوار و عذر لنگ ترا؟
زیباترین شعر اوحدی مراغه ای
دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟
کافران را دل نرمست و ترا نیست چرا؟
سبک شعر اوحدی مراغه ای
باز کی بینم رخ آن ماه مهر افروز را؟
گل رخ سیمین بر دل دزد عاشق سوز را؟
کتاب شعر اوحدی مراغه ای
پیشآر، ساقی، آن می چون زنگ را
تا ما براندازیم نام و ننگ را
شعر زیبای اوحدی مراغه ای
اگر یک سو کنی زان رخ سر زلف چو سنبل را
ز روی لاله رنگ خود خجالتها دهی گل را
سبک شعری اوحدی مراغه ای
ای زیر زلف عنبرین پوشیده مشکین خال را
فرخنده باشد دم بدم روی تو دیدن فال را
اشعار اوحدی مراغه ای
گر وصل آن نگار میسر شود مرا
از عمر باک نیست، که در سر شود مرا
اشعار کوتاه اوحدی مراغه ای
به خرابات گرو شد سر و دستار مرا
طلبم کن ز خرابات و به دست آر مرا
دانلود اشعار اوحدی مراغه ای
چون نیست یار در غم او هیچ کس مرا
ای دل، تو دست گیر و به فریاد رس مرا
مجموعه اشعار اوحدی مراغه ای
حاشا! که جز هوای تو باشد هوس مرا
یا پیش دل گذار کند جز تو کس مرا
شعر های ترکی اوحدی مراغه ای
دود از دلم برآمد، دادی بده دلم را
در بر رخم چه بندی؟ بگشای مشکلم را
شعر های ترکی اوحدی مراغه ای
به خرابات برید از در این خانه مرا
که دگر یاد شراب آمد و پیمانه مرا
شعر اوحدی مراغه ای
غم عشقت، ای پسر، بسوزد همی مرا
ترا گر خبر شدی نبدی غمی مرا
شعر اوحدی مراغه ایی
آخر، ای ماه پری پیکر، که چون جانی مرا
در فراق خویشتن چندین چه رنجانی مرا؟
شعر اوحدی مراغه ای
زخمی، که بر دل آید ، مرهم نباشد او را
خامی که دل ندارد این غم نباشد او را
اشعار اوحدی مراغه ایی
آن سیه چهره که خلقی نگرانند او را
خوبرویان جهان بنده به جانند او را
شعر ترکی اوحدی مراغه ای
نمیرد هر که در گیتی تو باشی یادگار او را
چراغی کش تو باشی نور با مردن چه کار او را؟
زیباترین شعر اوحدی مراغه ای
با که گویم سرگذشت این دل سرگشته را؟
راز سر گردان عاشق پیشهی غم کشته را؟