شعر در مورد پلک

شعر در مورد پلک ,شعر درباره پلک,شعر برای پلک,شعر در باره پلک,شعر با پلک,شعر درمورد پلک,شعر با کلمه پلک,شعر با کلمه ی پلک,شعری در مورد پلک,شعری درباره پلک,شعر درباره ی پلک,شعر کودکانه در مورد پلک,شعر مفهومی در مورد پلک,شعرهای کودکانه در مورد پلک

شعر در مورد پلک

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پلک برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

در بیداری خواب دیدم

آمده ای

می خندی

مهربانی ات نور می پاشد

به دل تاریک و خسته ی من …

تو را که آسمان

استعاره ای از پشت پلک های توست

چه نیازی ست

به کبوتر بال و پر شکسته ای چون من …

شعر در مورد پلک

گل قشنگم !

اگر کنارت نباشم

بوی گل و طعم بوسه هات

یادم می رود

بودن یا نبودن

پلک زندگی ماست

در یکی تاب می خوریم

در یکی بی تاب می شویم

و من

در هر پلکی

یکبار دیدنت را می بازم

شعر درباره پلک

نمی دانم

می آمدی یا می رفتی

فقط چیزی در قلبم فرو ریخت

نمی دانم

می آمدی یا می رفتی

عبورت، حضوری ماندگار بود

خورشید از پشت

پلکهایت درخشید

و در ادامه ی راهم

طلوع کردی!

شعر برای پلک

آفتاب،

پشت پنجره

در انتظار پلک گشودن،

پرنده،

در انتظار پرواز

و عشق

در انتظار بوسیدن و

 نوازش تو ست.

گوش به راهم،

تا با “عزیزم” تو،

روزی دیگر بیاغازم.

بیدار شو گل من!

شعر در باره پلک

چشم هاى سیاه تو

خاورمیانه ى دوم است؛

یک دنیا براى تصرفش

نقشه مى کشند

و من ..

سرباز بى چاره اى که

در مرز پلک هاى تو

جان مى دهم.

شعر با پلک

از هوا حرف می‌زنی

از تقلای باد بر موهایت

و نمی‌دانی

همین خیابان که با تو خندیده است

چه بر سر پلک‌های من

خواهد آورد

شعر درمورد پلک

از تاریکی می ترسم

مثل چشمهایت

لطفاً کمی بیشتر پلک بزن

از تاریکی می ترسم

شعر با کلمه پلک

عشق تو

پرنده‌ای سبز است

پرنده‌ای سبز و غریب

بزرگ می‌شود

همچون دیگر پرندگان

انگشتان و پلک‌هایم

را نوک می‌زند

شعر با کلمه ی پلک

تو خوابیده ای آرام

و من پشت پلک تو آنقدر می بارم

تا پنجره را باز کنی ..

دستهات را زیر باران بگیری و

بخندی

شعری در مورد پلک

مرسی که هستی

و هستی را رنگ می‌‌آمیزی

هیچ چیز از تو نمی‌خواهم

فقط باش

فقط بخند

فقط راه برو…

نه،

راه نرو

می‌ترسم پلک بزنم

دیگر نباشی.

شعری درباره پلک

به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را

که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم

فضا را یک‌نفس پُر کن به هم نگذار لب‌ها را

شعر درباره ی پلک

بر پلک‌های تو

موجی سوار است

آرام و سبک

که این را

توفان‌های سهمگــین اقیانوس

ناگزیر می‌دانند

شعر کودکانه در مورد پلک

سکوت که می کنی

شب پشتِ پلک های سکوت

حتم می کند که تو هم تنهایی!

شعر مفهومی در مورد پلک

نفس را در سینه حبس می‌کنم

چشمانم را می‌بندم

پلک هایم را محکم می‌فشارم

تصویر تو لحظه به لحظه پررنگ‌تر می‌شود

بوی تو در سرم می‌پیچد

مست می‌شوم

شعرهای کودکانه در مورد پلک

خسته ام…

پلک هات را ببند

می خواهم کمی بخوابم.

شعر در مورد پلک

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد شهدا

شعر در مورد علم

شعر در مورد طفل

شعر در مورد ظرفیت

شعر در مورد دانش